پنج سال پس از آن شب، در سال 1900 میلادی مطابق با 1279 شمسی در تبریز اولین سینمای ایران به شکل امروزی توسط کاتولیک ها به نام سینما سولی (خورشید) دایر شد. این سینما در پاساژ تبریز با گنجایش 100 نفر هر روز یک نوبت فیلم نمایش می داد اما بدلیل عدم دسترسی به فیلم های جدید 1295 تعطیل شد .
بعدها امیل سوركف و آرنولد ژاكوبسون كه از متمولین روسیه یودند و بعد از تغییر رژیم این کشور راهی ایران شدند سینما مایاك (دیده بان) را تاسیس كردند.
به گواه تاریخ؛ ارامنه نقش موثری در صنعت سینما در ایران و تبریز داشتند و بعدها پس از سینما سولی، سینما 29 بهمن و سینما کریستال را هم ارامنه در تبریز تاسیس کردند و گرچه در شروع کار سینما با مقبولیت بالایی مواجه نبود اما به مرور با افزایش تعداد سالن های سینما، این صنعت و هنر در شهر خودنمایی کرده و در میان مردم جا باز کرد.
از سينماتوگراف برادران لومير تا سینما سولی تبریز
در ابتدای کار سینماها، عکسهاى متحرک را با چرخاندن دستک روى پردهاى سفيد به نمايش مىگذاشتند و داستان های مختلف را با شور و هیجان برای تماشاچیان روایت می کردند.
دستگاه برادران لومیر برای اولین بار در پاریس کار خود را آغاز کرد و با مشاهده استقبال خوب پاريسىها از سينماتوگراف، لومیرها تصمیم گرفتند نمايندگانى به کشورهاى مختلف بفرستند تا مردم آن کشورها را با اين دستگاه آشنا کنند اما ايران دورهٔ قاجار جزو اين کشورها نبود.
سينما زمانى که به ايران رسيد، اسباب بازى ملوکانهاى در دست شاه قاجار بود چرا که مظفرالدينشاه در سفری به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمايش برادران لومير، سينماتوگراف را مىبيند و دستور خريد آن را داده و به ايران مىآورد تا از آن بهطور خصوصى استفاده کند.

اما چهار، پنج سال بعد از ورود خصوصى سينما به ايران نمايش فيلم توسط ميرزا ابراهيم خان صحافباشى که سفر به اروپا را تجربه کرده بود، علنى مىشود و این فرد که با کاربرد سينما آشنا شده بود، آن را به ميان مردم برد که براى نمايش فيلم در ايران سابقهاى آبرومند و همعصر با اکثر کشورهاى پيشرفتهٔ جهان بود.
در واقع ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب میآید و نخستین سالن سینمای ایران به شکل امروزی در سال ۱۲۷۹ با نام «سینما سولی» که توسط آلكساگينيان در تبریز تاسیس شده بود، آغاز به کار کرد (هر چند که بین تهران و تبریز در خصوص راه اندازی نخستین سالن سینما ابهاماتی وجود دارد)؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلمهای جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد.
خاطرات آپارات های ذغالی و لامپی
نگاتیو فیلم ها را داخل دارو و آب و هوای خاص و نسبتا مرطوب نگه می داشت و تا زمان شروع فیلم داخل دارو می ماند تا خشکی مفرط ذاتی اش باعث پاره شدن فیلم در وسط پخش نشود.
اپراتور با عشق و علاقه ذغال را آتش کرده و منبع نوری را در مقابل آینه گذاشته و ذغالها را در دوطرف قرار می داد و تا پایان پخش فیلم تمام مدت آتش ذغال ها را روشن نگه می داشت؛ آن زمان آپارات ها ذغالی بودند و فیلم هم به گرمای ذغال پخش می شد، تمام هم و غم آپاراتچی روشن شدن فیلم و پخش آن، در عصرهای زمستانی و تابستانی برای مردم بود و کار در فضایی تنگ و تاریک با وجود گرمای بالای ذغالها بخشی از عشق جوانی آپاراتچی شده بودند.
برگرداندن فیلم ها کار سختی بود و از طرف دیگر روشن نگه داشتن ذغال بر سختی و طاقت فرسایی کار اضافه می کرد از این رو آپاراتچی همیشه در کنار خود دستیاری هم داشت تا به او در کارها کمک کند اما این روزها خاطرات آپاراتچی ها تا پیش از دهه 50 بود و اوایل دهه 50 سیستم نگاتیوها عوض و آپارات ها لامپی شدند.
اندر پیچ و خم های سینما داری و روزهای پر پیچ و خم سینماهای تبریز
تاریخ سینمای ایران و تبریز از همان روزهای نخستین با پستی و بلندی های بسیاری مواجه بود و در پایان عصر قاجار سینماهای بسیاری که تا آن زمان راه اندازی شده بودند به دلیل ضعف امکانات حمل و نقل در واردات فيلم گرفتار تکرار فيلم ها شدند؛ بنابراين سينما بازارش داغ تر از پيش نشد و دوران رکود را طي کرد به طوري که چند سينماي تهران فقط به نمايش يک سانس در روز اکتفا کردند.
سینما سولی تبریز هم که در سال ۱۲۷۹ توسط آلكساگينيان در تبریز تاسیس شده بود، پس از 16 سال فعالیت و پستی و بلندی های بسیار به دلیل عدم دسترسی به فیلمهای جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد.
اما این مشکلات به سال های آغازین راه اندازی سینما محدود نمی شود و در سالهای اخیر هم صنعت سینماداری در تبریز با مشکلات مختلفی مواجه بوده به نحوی که آنرا به رکود کشانده است و از سوی دیگر هم افزایی و همکاری بین سازمان ها برای به بار نشاندن دوباره سینماها کم رنگ بوده و گویی معجزه سینما و فرهنگ آن فراموش شده و دیگر برای مردم و مسئولان در اولویت نیست.
به نوعی می توان گفت مشکلات سال های اولیه تاریخ سینما باز هم در دو دهه اخیر تکرار شده و در تبریز شاهد تعطیلی و تخریب سینماهایی همچون 22 بهمن و سینما آسیا بودیم و سینمای مرند و دیگر شهرستان ها هم تخریب و یا تعطیل شده اند.
در میان مرور این مشکلات و سختی های سرپا نگه داشتن سینماهای تبریز، مدیر امور سینماهای آذربایجان شرقی کم اهمیت شدن سینما و تاثیر آن در زندگی و فرهنگ جامعه را عامل رکود روز افزون آن در دو دهه اخیر می داند که به طبع آن مشکلات سخت افزاری را با خود به همراه آورده است.
با به حاشیه کشیده شدن سینما در زندگی مردم در دو دهه اخیر، سینماهای تبریز از رونق افتاده و وضعیت آنها درحالی در سرازیری افتاده است که ساختمان و سالن ها هر سال نیازمند رسیدگی، مرمت و بازسازی بوده اند.

(سینما آزادی تبریز که چندی پیش و پس از مدتها تعطیلی، به بهانه ساخت مرکز تجاری تخریب شد)